نوشته شده توسط : مهسا

    salam dostaye golam 

diroz dobare milad ro didam are eshtebah nakardin

hamon eshghe ghadimi ro ke 9 mah asheghesh bodam

bad az on hame dastan ha va dokhtarhaii ke bahash mididam

diroz mesle hamon moghe ha baraye chand saniye be ham khire shodim

kheyli ghashang bod

mikhastam vaisam o begam milad doset daram

ama nashod.........

  khoda ya be mane  emo tanha  

komak kon   



:: بازدید از این مطلب : 455
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا


:: بازدید از این مطلب : 504
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا


:: بازدید از این مطلب : 506
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا

 

راستش مانده بودم چگونه بهم ریختگی های ذهنم را انسجام بخشم و روی کاغذ دسته بندی شان کنم که گفتم حالا که فصل تازه ای در راه است ماهم از فصل تازه بگوییم گرچه به تازگی بهار هم نباشد . راستش از آنجا که خیلی انسان با احساسی نیستم از فصل پاییز هیچ خوشم نمی آید . یعنی به نظرم فصل یکنواخت و بی رمقی ست که اگر ریزش و تغییر رنگ برگ های درختانش نبود ، دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشت . هفت ساله های تازه آموز هم که با کلی شور و شوق ان

پلک هایم را محکم بر هم

می فشارم

من خوابم اما هوای تشویش ها را

به خوبی

استنشاق می کنم .

من خوابم ،

اما صدای خنده های عصبی جایی در خلوت ذهنم

 می پیچد.

من خوابم ، اما

از پشت پرده ی پلک ها

حباب معلق امید را

از دریچه های ملتهب

می نگرم .

من خوابم و

کابوس ها از خواب

به سوی بیداری سر می خورند .

و انگار کسی

مرا به سمت هجوم انوار طلایی هدایت می کند

و من نمی خواهم

از تابش خورشید

روی گردانم و

 پلک هایم را محکم برهم

می فشارم

من خوابم

رهایم کنید

بیداری های ناپایدار

فریب های مسلح به سلاح های تکرار و

دشنه های گذر زود هنگام زمان

از حس زخم های تازه ای که در وجودم شکافتید ،

داغ می شوم

از دروغ های آفتاب و

توطئه ی صبح های تهی

بیزارم

کسی به خورشید بگوید

پنجره ی این چهار دیواری متروک را

فراموش کند

من فریب نخواهم خورد

او همان دیروز هاست .

و تکرار مکرر واژه ی فردا،

فریبی بیش نیست

و من فریب نخواهم خورد

من

خوابم

و

پلک هایم را محکم تر،

بر هم می فشارم

 

تظا

راستش مانده بودم چگونه بهم ریختگی های ذهنم را انسجام بخشم و روی کاغذ دسته بندی شان کنم که گفتم حالا که فصل تازه ای در راه است ماهم از فصل تازه بگوییم گرچه به تازگی بهار هم نباشد . راستش از آنجا که خیلی انسان با احساسی نیستم از فصل پاییز هیچ خوشم نمی آید . یعنی به نظرم فصل یکنواخت و بی رمقی ست که اگر ریزش و تغییر رنگ برگ های درختانش نبود ، دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشت . هفت ساله های تازه آموز هم که با کلی شور و شوق انتظار اول مهر را می کشند چند سال بعد یکی یکی پی میبرند این مدرسه مدرسه که میگفتند همچین چیز خاصی هم نبود ! با این همه ;  باز هم برای خودش عالمی دارد . بچه های به اصطلاح مثبت فقط به درس می اندیشند و بس ! اما بچه عاشق های مدرسه می افتند به جان میز و کنده کاری شده تحویل مدیر می دهند . طوری که آخر سال که نگاه میکنی با خودت فکر میکنی این ها سر کلاس چقدر بیکارند که می توانند یک قلب تیر خورده به آن بزرگی را با آن همه دقت و ظرافت کنده کاری کاری کنند . آخرش هم حرف اول اسمی ، یا جمله ای را ضمیمه اش میکنند که یعنی این قلب به این دلیل تیر باران شده است . و آه ... ! دست کم مدرسه های دخترانه که مملو است از این طور چیزها! ماهم با اینکه بیشتر فاشیست بودیم تا محصل  اما از این جنگولک بازی ها هم متنفر بودیم . 

خ.ر نوشت : دوستان ، بنده هرچه سعی کردم نفهمیدم روز قدس خس و خاشاک بیشتر بودند یا علوفه ی مغذی ...!

خ.ر نوشت 2 : دیروز روز مولودمان بود ! گویند چهار صبح دیده بر جهان گشودیم . آن هم جهان سوم !

خ.ر نوشت 3 :  خواستیم با مناسبت پیش رفته باشیم . بد کردیم ؟

ر اول مهر را می کشند چند سال بعد یکی یکی پی میبرند این مدرسه مدرسه که میگفتند همچین چیز خاصی هم نبود ! با این همه ;  باز هم برای خودش عالمی دارد . بچه های به اصطلاح مثبت فقط به درس می اندیشند و بس ! اما بچه عاشق های مدرسه می افتند به جان میز و کنده کاری شده تحویل مدیر می دهند . طوری که آخر سال که نگاه میکنی با خودت فکر میکنی این ها سر کلاس چقدر بیکارند که می توانند یک قلب تیر خورده به آن بزرگی را با آن همه دقت و ظرافت کنده کاری کاری کنند . آخرش هم حرف اول اسمی ، یا جمله ای را ضمیمه اش میکنند که یعنی این قلب به این دلیل تیر باران شده است . و آه ... ! دست کم مدرسه های دخترانه که مملو است از این طور چیزها! ماهم با اینکه بیشتر فاشیست بودیم تا محصل  اما از این جنگولک بازی ها هم متنفر بودیم . 

خ.ر نوشت : دوستان ، بنده هرچه سعی کردم نفهمیدم روز قدس خس و خاشاک بیشتر بودند یا علوفه ی مغذی ...!

خ.ر نوشت 2 : دیروز روز مولودمان بود ! گویند چهار صبح دیده بر جهان گشودیم . آن هم جهان سوم !

خ.ر نوشت 3 :  خواستیم با مناسبت بد کردیم ؟



:: بازدید از این مطلب : 552
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا


:: بازدید از این مطلب : 551
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا


:: بازدید از این مطلب : 527
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا

doosetoon daramاینم منم دیگه @@@@



:: بازدید از این مطلب : 585
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا



:: بازدید از این مطلب : 572
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا

یادت نره که یاد تو همیشه همراه منه / یادت نره که خواستنت مثل نفس کشیدنه / یادت نره که آینه از طپش تو روشنه / یادت نره نبودنت جونمو آتیش میزنه .

چشات دیگه از من خسته و سیره / اما هنوز چشمای من اسیره / فقط بدون که این دل شکسته / منتظره بگی واست بمیره .

تا زنده ای دنیا عزیز است / تا زنده ای دنیای من باش / در ظلمت سرد زمانه / خورشید بی همتای من باش

من با عشق، مثل ِ شيشه مي شم و تو با عشق، به من سنگ مي زني من با عشق ، صادق مي شم و تو آدما رو رنگ مي زني !

30504390081194877463.jpg 

 



:: بازدید از این مطلب : 924
|
امتیاز مطلب : 147
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهسا

اشکی که بی صدات

پشتی که بی پناست

دستی که بسته است

پایی که خسته است

حرفی که صادق است

از بقیه خوشم نیومد /.........



:: بازدید از این مطلب : 615
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()